در یک جمع بندی کلی در مورد عملکرد مهمترین نهاد بین المللی بویژه جنگ های اخیر در غزه و تداوم قتل و عام هزاران زن و کودک بی گناه توسط رژیم صهیونیستی ؛ اوکراین که تاکنون صدها هزار کشته و زخمی بر جای گذاشته؛ بحران دریای سرخ و تنش ها در اقصی نقاط جهان باید اذعان نمود که از طرفی ساختار کنونی کارآمدی و نفوذ اعتباری و هویتی خود را از دست داده است و بدلیل عدم موفقیت شایان در هزاره سوم؛ نیاز مبرم به دگردیسی اساسی و اصلاح ساختار با رویکردی منشورگرایی و عدالت محور منطبق با نیازهای جامعه هزاره سومی دارد و از طرف دیگر افول نقش و جایگاه این سازمان مورد صحه بسیاری از کشورها و رجال سیاسی و بین المللی قرار گرفته و در معادلات دیپلماتیک ظرف ظرفیتی بالایی را برایش در نظر نمی گیرند.
به گزارش خبرآنلاین علی بمان اقبالی زارچ کارشناس ارشد اورآسیا در یادداشتی برای مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC نوشت:
در ربع قرن ۲۱-ام بزرگترین نهاد بین المللی روند رکودی و واگرایانه در مسائل مهم جهانی طی می نماید و در موضوعات مهم بین المللی به بن بست رسیده است؛ البته از دهه های پیش بسیاری از کشورها در قالب های مختلف خواستار بازنگری در منشور ملل متحد و ساز و گارهای تصمیم گیری در این نهاد مهم بین المللی شده اند که برخی پیشنهادات در مورد حق وتو و تعمیم به به دیگر کشورها و گروها و نحوه اتخاذ تصمیم در شورای امنیت و غیره بوده است ولی کمتر با جدیت بررسی شده است. حق وتو که در ماده ۲۷ منشور آنهم بطور غیر مستقیم به آن پرداخته شده است از عوامل مهم ناکارآمدی سازمان ارزیابی می شود و در دوره فعالیت سازمان به کرات مورد استفاده قرار گرفته که بیشترین موارد استفاده بترتیب متعلق به شوروی سابق با ۱۳۰ ؛ امریکا با ۹۵ ؛ انگلیس با ۴۳ وتو و کمترین به چین ۱۳ و فرانسه ۲۴ و روسیه در دوره جدید حدود ۲۵ مورد بوده است. البته پس از فروپاشی شوروی سابق بیشترین مورد استفاده از حق وتو متعلق به امریکا بوده است و جالب اینکه امریکا فقط در بیش از ۴۴ مورد قطعنامه های مربوط به محکومیت رژیم صهیونیستی را وتو نموده است .
در حالی که این روزها عرصه بین المللی تحولات متنوع و پیچیده ای را از نسل کشی بیش از ۲۸۰۰۰ نفر عمدتا” کودک و زن در فلسطین تا افتراقات در محور یورآتلانتیک و نوعی تقابل مثلث استرالیا؛ آمریکا و انگلیس با شرکای راهبردی اروپایی بویژه فرانسه توامان با بحران اوکراین را تجربه می نماید؛ اما کمتر صحبت از نقش آفرینی سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترین نهاد بین المللی در حوزه ایجاد صلح و ثبات می باشد امری که ظاهرا” به عنوان یک واقعیت و هنجار از سوی دولتمردان و افکار عمومی جهانی پذیرفته شده است. راستی چرا سازمان ملل متحد از مهمترین رسالت و آرمان خود فاصله گرفته و بیشتر دلمشغول برخی موضوعات دست دومی؛ رسیدگی به امور آوارگان و صدور تعدادی بیانیه می باشد؟
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، هنگام ارائه اولویت های سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۴ گفت که جهان چندقطبی امروز فاقد مکانیسم های تثبیت شده ای است که به مدیریت روابط بین ابرقدرت ها در طول جنگ سرد کمک کرده است و دنیای ما وارد دوران هرج و مرج میشود و نتایج آن را میبینیم؛ بسیار خطرناک و غیرقابل پیشبینی، کاملاً بدون مجوز. وی هم چنین نگرانی خود را در مورد اشاعه جدید هسته ای و توسعه ابزار جدید برای کشتن یکدیگر نوع بشریت و محو کردن خود از روی زمین ابراز کرد.
جالب اینجاست که دبیرکل سازمان ملل از طرفی به جنگ فرهنگی اشاره و می گوید امروز خشم، نفرت و سر و صدای زیادی در جهان وجود دارد و انگار هر روز در کوچکترین فرصت جنگ و درگیری های هولناکی روی می دهد که غیرنظامیان را در سطوح بی سابقه ای کشته و معلول می کند. از سوی دیگر بر افتراق تمام عیار در مهمترین رکن تصمیم گیر سازمان ملل متحد صحه گذاشته و می گوید اختلافات بی سابقه در شورای امنیت پاسخگویی به درگیری های وحشتناک را غیرممکن می کند .
در واقع اختلاف بیسابقهای در شورای امنیت وجود دارد که مانع از واکنش شورای امنیت به درگیریهای وحشتناک روزافزون در سراسر جهان میشود و مهمتر این که برخی از دولتها اصول چندجانبهگرایی را خودشان نادیده میگیرند و آن را تضعیف میکنند، بدون اینکه توضیحی بدهند. به اذعان گوترش شورای امنیت، ابزار اصلی صلح جهانی، به دلیل گسل های ژئوپلیتیکی به بن بست رسیده است؛ اگر چه این اولین بار نیست که شورا تقسیم می شود اما در نوع خود بدترین بوده و اختلال فعلی عمیقتر و خطرناکتر از همیشه است.
بر کسی پوشیده نیست که سازمان ملل در توقف نسل کشی در فلسطین انفعال کامل داشته است در این رابطه گوترش در مورد خطرات حمله احتمالی اسرائیل به گذرگاه مرزی با مصر در رفح، در جنوب نوار غزه، جایی که صدها هزار فلسطینی در آن تجمع کردهاند، هشدار داد و معتقد است چنین اقدامی بهطور تصاعدی، کابوسهای بشردوستانه را افزایش میدهد که دارای پیامدهای منطقه ای خطرناک می باشد و در شرایط موجود آتش بس فوری بشردوستانه و آزادی همه گروگان ها ضرورت آنی می باشد. همچنین سازمان ملل در بخش نیازهای بشردوستانه جهانی به سطوح بی سابقه ای رسیده است اما بودجه به سرعت ادامه نمی یابد که به تایید آقای گوترش نیازهای بشردوستانه جهان از غزه تا اوکراین، از سودان تا جمهوری آفریقای مرکزی، از یمن تا میانمار به یک سطح بی سابقه رسیده است، ولی بودجه ای لازم در دسترس نمی باشد.
واقعیت این است که بزرگترین نهاد بین المللی با چالش های عدیده دست و پنجه نرم می نماید و راه حل دبیرکل این است که دولتهای سراسر جهان را تشویق کرد تا از فرصت «اجلاس آینده» که در ماه سپتامبر در نیویورک در حاشیه مجمع عمومی برای شکل دادن چندجانبهگرایی برای سالهای آینده برگزار میشود؛ استفاده کنند. هم چنین بر اساس ارزیابی وی، از جمله تغییراتی که جهان واقعاً به آن نیاز دارد؛ اصلاحات اساسی در شورای امنیت و سیستم مالی بینالمللی و همچنین اتخاذ تدابیر اساسی و فراهم نمودن ابزار اضطراری برای بهبود واکنشهای بینالمللی به شوکهای پیچیده جهانیمانند همهگیری COVID-۱۹ و غیره است.
در یک جمع بندی کلی در مورد عملکرد مهمترین نهاد بین المللی بویژه جنگ های اخیر در غزه و تداوم قتل و عام هزاران زن و کودک بی گناه توسط رژیم صهیونیستی ؛ اوکراین که تاکنون صدها هزار کشته و زخمی بر جای گذاشته؛ بحران دریای سرخ و تنش ها در اقصی نقاط جهان باید اذعان نمود که از طرفی ساختار کنونی کارآمدی و نفوذ اعتباری و هویتی خود را از دست داده است و بدلیل عدم موفقیت شایان در هزاره سوم؛ نیاز مبرم به دگردیسی اساسی و اصلاح ساختار با رویکردی منشورگرایی و عدالت محور منطبق با نیازهای جامعه هزاره سومی دارد و از طرف دیگر افول نقش و جایگاه این سازمان مورد صحه بسیاری از کشورها و رجال سیاسی و بین المللی قرار گرفته و در معادلات دیپلماتیک ظرف ظرفیتی بالایی را برایش در نظر نمی گیرند.
۳۱۱۳۱۱